وبلاگ تو وشيداييو خود نوشت و صبا و ...كه ميرم از خودم بدم مياد از اينكه نفس ميكشم شرمم ميشه شمام جونين مام جونيم
اون از خدا ميگه تو از فرهنگ بسيجي اون از عشق ميگه اون يكي از انتظار اون يكي از شهادت اون يكي باديد عارفانه به دنيا نيگا ميكنه ومن از همه عقب تر فقط نشته ام به گذشته فكر ميكنم و حسرت شما ها رو ميخورم ...